خبرگزاري "مهر" - گروه بين الملل : قفقاز در طول دوره تاريخ يكي از مراكز مهم رقابت بين قدرتها بوده است كه بالطبع امنيت در آن نيز يكي از اساسي ترين امور و مسائلي بوده است كه قدرتها در اين منطقه با آن درگير بوده اند. بر همين اساس دفتر مطالعات سياسي و بين المل وزارت خارجه اقدام به انتشار اثري در اين باره تحت عنوان"امنيت در قفقاز جنوبي" كرده است. در اين پژوهش نويسنده برآن شده است تا ضمن بررسي ساختار نظام بين الملل و تغيير مفهوم امنيت در دنياي معاصر ، ويژگيها و اهميت استراتژيك منطقه قفقاز ، مسائل سياسي- امنيتي و عوامل مؤثر بر امنيت منطقه قفقاز ، و تاثيرات آن بر امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران را مورد توجه و ارزيابي قرار دهد.
اين كتاب يك مقدمه 5 فصل و يك جمع بندي به عنوان نتيجه گيري دارد.
فصل اول كتاب به مباحث مربوط به ساختار نظام بين الملل و تحول امنيت اشارت دارد . نويسنده در اين فصل امنيت در مفهوم سنتي را از نقطه نظر تاريخي مورد بررسي قرار مي دهد و نظريه واقع گرايي و امنيت را در مفروضه هاي اساسي آن يعني دولتهاي ملي، سياست داخلي، سياست بين الملل و سلسله مراتبي در درون دولتها بين دولتهاي ملي و يعني قدرتهاي بزرگتر و دولتهاي كوچكتر بررسي مي كند.
نويسنده در فصل دوم اثر به ويژگيها و اهميت منطقه قفقاز اشاره مي كند و در آن ويژگيهاي جغرافيايي، (كوهستاني بودن منطقه و همچنين نزديكي به روسيه ، ايران، تركيه، درياي خزر، درياي سياه و منطقه آزوف ) ويژگيهاي ارتباطي و اقتصادي كه يكي از اصلي ترين مشخصه آن را محصور بودن اين منطقه در خشكي مي داند اشاره مي كند و همچنين به لحاظ تاريخي و فرهنگي اين منطقه را مورد بررسي قرار مي دهد و در اين حوزه به وجه تسميه قفقاز و ويژگيهاي قومي و تنوع قومي- زباني و تاريخي اين منطقه اشارت دارد.
به گزارش "مهر"، اين كتاب در ادامه اين بخش از اهميت استراتژيكي منطقه قفقاز سخن به ميان مي آورد كه در آن جمهوريهاي مستقل اين منطقه شامل جمهوري آذربايجان، ارمنستان، گرجستان، جمهوريهاي خودمختار قفقاز شمالي، جمهوري خودمختار داغستان، چچنستان، اوستياي شمالي، كاباردار- بالكار، قاراچاي- چركس و جمهوري خودمختار آديغه را بررسي مي كند.
بحث هاي مربوط به بحران هاي منطقه اي از جمله قراباغ و عوامل مؤثر بر روند شكل گيري آن و اقدامات مسالمت جويانه براي حل اين بحران ، بحران چچن و عومل مؤثر در واگرايي چچني ها از روسيه ، و پيامدهاي اين بحران، تمايلات جدائي طلبانه در گرجستان از جمله مناقشه ابخازيا، اوستياي جنوبي و آجاريا و ساير مسائل امنيتي مباحثي هستند كه فصل سوم را به خود اختصاص داده است .
كتاب همچنين عوامل مؤثر بر امنيت منطقه را هم در دو حيطه دروني و بروني مورد بررسي قرار مي دهد.در حيطه دروني به بي ثباتي سياسي و اجتماعي جمهوريها، مسايل و مشكلات اقتصادي، مسايل درياي خزر و نقش حضور روسيه را بررسي و تجزيه و تحليل مي كند ، در حالي كه نويسنده از آمريكا، اسرائيل و اروپا و همچنين سازمانهاي بين المللي مانند سازمان پيمان آتلانتيك شمالي ناتو و سازمان امنيت و همكاريهاي اروپا به عنوان عوامل بيروني ياد مي كند.
از آنجا كه اين منطقه براي ايران از اهميت بالايي برخوردار است به همين منظور نويسنده كتاب فصل آخر را به اهميت اين منطقه در امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران اختصاص داده است. وي در اين فصل به مسائلي همچون ژئوپليتيك جديد منطقه و منافع سياسي- امنيتي ايران، تغيير در ژئوپليتيك ، منافع سياسي و امنيتي ايران در منطقه و عوامل تاثير گذار بر امنيت ملي ايران و همچنين ايران و بحرانهاي منطقه اي ، مسايل درياي خزر، ايران و تقابل با رقباي منطقه اي و فرامنطقه اي اشاره مي كند.
نظر شما